خبرگزاري آريا - از زماني که گمانه زني ها در مورد کابينه دولت حسن روحاني آغاز شده ، رسانه ها و محافل سياسي اخبار متفاوتي را در مورد گزينه هاي دولت جديد منتشر مي کنند.
در اين ميان يکي از مهمترين رخدادهاي دولت دهم تغييرات دانشگاه آزاد بوده که با توجه به روي کار آمدن دولت نزديک به هاشمي رفسنجاني از هم اکنون حرف و حديث هاي متفاوتي در مورد تغييرات مديران اصلي دانشگاه آزاد مطرح است . امروز ياسر هاشمي اعلام کرده پدرم نگران دانشگاه آزاد است . او گفته پدرش مثل سابق در جريان مسايل دانشگاه نيست.
برخي گمانه زني مي کنند که عبدالله جاسبي به دانشگاه آزاد باز مي گردد.
به گزارش خبرگزاري آريا ، متن مصاحبه تجارت فردا با ياسر هاشمي در پي مي آيد:
هنگامي که دانشگاه آزاد تاسيس شد آيا اين تصور وجود داشت که دانشگاه آزاد به بزرگترين قطب علمي خاورميانه تبديل شود يا اينکه اين گسترش بدون برنامهريزي مدون رخ داد؟ چطور موسسهاي که در ساختماني کوچک در خيابان اسکندري کليد خورد اينگونه رشد کرد؟
اولاً دانشگاه آزاد بزرگترين دانشگاه حضوري جهان است. قطعاً چنين دستاوردي بدون برنامهريزي غيرممکن است. دانشگاه آزاد به جز برنامه عملياتي يکساله، برنامه مصوب پنجساله و برنامه مصوب استراتژيک تا افق 1400 دارد که هنوز دانشگاههاي دولتي چنين برنامه مصوبي ندارند. اما تاسيس دانشگاه آزاد در سال 1361 بر اساس يک تشخيص درست از يک نياز واقعي جامعه و امکان تاثيرات سريع و موثر در تمام ارکان جامعه شکل گرفت و طبيعتاً چون مديران و حاميان دانشگاه با عقلانيت و تدبير و کار شبانهروزي و با انگيزه بالا به دور از اغراض سياسي و با انگيزه خدمت فعاليت ميکردند عملاً از همان سالهاي اول اين افق را براي دانشگاه مشاهده ميکردند.
بزرگترين دستاوردهاي دانشگاه آزاد از نظر شما چيست؟
به نظر من دانشگاه آزاد اسلامي يکي از بزرگترين دستاوردهاي انقلاب است که شروع و ادامه آن ريشه در دوران بعد از انقلاب دارد. به عبارت بهتر موفقترين و اثربخشترين طرح بيبديل بعد از انقلاب اسلامي دانشگاه آزاد است. براي توضيح بيشتر اگر به گزارش سال 90 دبيرخانه هيات موسس دانشگاه آزاد دقت کنيم بيش از چهار ميليون فارغالتحصيل و نزديک به 30 هزار عضو هيات علمي، بالغ بر 20 ميليون متر مربع فضاي آموزشي و بيش از 5/1 ميليون دانشجوي در حال تحصيل در تمام مقاطع و رشتهها و بيش از 400 واحد فعال در سراسر کشور با هزاران آزمايشگاه و کتابخانه و فضاهاي آموزشي و پژوهشي، بهداشتي درماني و ... بدون استفاده از بودجه دولتي تاسيس و تشکيل شده و توانسته بار سنگيني از دوش دولت بردارد به طوري که بيش از 50 درصد بار آموزش عالي و 26 درصد بار پژوهشي کشور را بر دوش خود دارد که همه اينها نمونههاي روشن از دستاوردهاي بزرگ دانشگاه آزاد است که وقت در اينجا کم است تا به تاثيرات مثبت در توسعه اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي کل کشور بپردازيم که اين خود موضوع تحقيقي مهمي است که به نظر من محققان و عالمان جامعه بايد به آن بپردازند. آمار نشان ميدهد حضور دانشگاه آزاد در مناطق مختلف کشور در توسعه اقليم و سرزمين تاثير مطلوبي داشته است. براي مثال در بازديدي که سال 90 از دانشگاه فيروزکوه داشتم زمين دانشگاه در بدو تاسيس در بيرون شهر فيروزکوه تهيه و به عنوان دانشگاه آزاد اعلام شد و امروز ميبينيم که توسعه شهر به سمت دانشگاه تغيير مسير داده و خواست کسبه و مردم شهر از ما اين بود که ترم تابستان را تعطيل نکنيم تا شهر از مزيتهاي آن بهره ببرد.
به عنوان يک داور منصف و بدون هيچ گونه جانبداري فکر ميکنيد دانشگاه آزاد از چه نقاط ضعف و قوتي برخوردار است؟
هيچ فردي مدعي نيست که دانشگاه آزاد بدون عيب و نقص است. به نظر من عيب دانشگاه آزاد در نقاط قوت آن نهفته است. در سوالات قبل به نکات مثبت دانشگاه اشاره داشتم ولي نقطه اصلي قوت دانشگاه آزاد توسعه آن در سراسر کشور بوده که منجر به توسعه اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي کشور شده است و بر اساس گزارشهاي رسمي هيات موسس اگر قرار بود به جاي تحصيل در دانشگاه آزاد فارغالتحصيلان در خارج تحصيل ميکردند فقط براي 10 درصد آنها بالغ بر ميلياردها دلار ارز از کشور خارج ميشد و اگر بخواهيم به نقطه ضعف دانشگاه آزاد اشاره کنيم در کنار رشد کمي در بعد آموزشي و پژوهشي رشد کيفي مناسب نبوده است. گرچه گسترش کمي و کيفي همراه با آمايش سرزميني از اولويتها بود ولي بعضي از رشتهها و نيازسنجيها منطبق با نيازهاي آينده نبود که خوشبختانه در برنامه و افق دانشگاه به اين موضوع دقت لازم شده است.
برخي منتقدان دانشگاه آزاد بر اين باورند که دانشگاه آزاد با جا انداختن سيستم درس خواندن در برابر دادن پول به نابرابري آموزشي دامن زده و به نوعي موجب شده بيعدالتي آموزشي در کشور حاکم شود. آيا اين انتقاد را قبول داريد يا اينکه فکر ميکنيد اين سيستم عين عدالت است.
بر عکس به نظر من عملکرد دانشگاه آزاد عين عدالت است. دانشگاه آزاد شرايطي را فراهم کرد که آموزش عالي کشور توسعه يابد بدون آنکه خود را به بيتالمال تحميل کند. شکي نيست آموزش عالي رايگان جزو وظايف قطعي دولت است اما براي آن قشر از متقاضيان ورود به دانشگاه که به دليل ضعف دولت نتوانستند از آموزش رايگان استفاده کنند، دانشگاه آزاد وارد عمل شد. اين افراد با هزينههاي گزاف امکان ادامه تحصيل خود را احتمالاً با رفتن به خارج از کشور و يا هر اقدام ديگر که طبيعتاً از عهده قشر متوسط به پايين خارج بود، حل ميکردند ولي عملکرد دانشگاه آزاد و آمار نشان ميدهد عمده دانشجويان دانشگاه متوسط به پايين جامعه هستند که امکان تحصيل براي آنها با کمترين هزينه به دليل حضور دانشگاه آزاد در تمام مناطق کشور فراهم شد. يعني دانشگاه در تمام مناطق محروم و غيرمحروم و شهرهاي کلان و غيرکلان حضور داشت و امکان تحصيل با کمترين هزينه را براي آنها فراهم ميکرد و يک ريال از درآمدهاي دانشگاه به جيب شخص نميرفت و همه صرف توسعه و افزايش دارايي دانشگاه ميشد که در نهايت در اختيار توسعه آموزش و پژوهش کشور قرار ميگرفت.
مهمترين انتقاد وارده به دانشگاه آزاد اين است که با ايجاد سيل عظيم فارغالتحصيلان موجب شده سطح توقع طبقه جوياي کار بالا برود. اين انتقاد را وارد ميدانيد يا اينکه اعتقاد داريد ساير دستگاهها در انجام وظايف خود کوتاهي کردند که نتوانستند از کارشناسان بهره بگيرند.
اين اظهارات در واقع تبليغات سياسي عليه دانشگاه آزاد و موسسان آن است. دانشگاهها، با تمرکز بر اصليترين ماموريت خود يعني تربيت نيروي انساني کارآمد و متناسب با تقاضاي بازار کار، از همراستايي با اشتغال آنها نيز غفلت نميکنند. بنابراين دانشگاه با محوريت ماموريتي خود مسووليت جذب فارغالتحصيلان را بر عهده ندارد. اين تجربه همه دانشگاههاي معتبر دنياست که هر بخش بايستي در مسير خود گام بردارد و دستگاههايي که بودجه ايجاد اشتغال را در اختيار دارند مسووليت اشتغال را بر عهده بگيرند، ضمن اينکه دانشگاه آزاد اسلامي مشابه ساير دانشگاهها در اين راستا گام برداشته است. تربيت نيروي انساني ماهر و توانمند از اولويت ماموريت و وظايف دانشگاههاست که در موقع جذب از توانايي انجام فعاليت برخوردار باشد. اگر چه اعتقاد بر اين است که توسعه آموزش عالي از جمله در دانشگاه آزاد موجب اشتغالزايي مستقيم و غيرمستقيم در طول سه دهه فعاليت خود نيز شد از جمله ميتوان به توسعه زيرساخت و تدوين برنامه ساخت يک ميليون مترمربع بناي آموزشي در هر سال، توسعه واحدهاي دانشگاهي و رشتهها و... اشاره کرد، موجبات اشتغالزايي نيروهاي متخصص و فارغالتحصيلان نيز شد؛ لذا کوتاهي ساير دستگاهها در انجام وظايف خود بنا به دلايل مختلف را نبايستي به عهده و مسووليت دانشگاهها از جمله دانشگاه آزاد گذاشت زيرا منصفانه به نظر نميرسد.
برنامههاي آتي دانشگاه آزاد براي رشد کيفي و کمي دانشگاه آزاد چيست؟ آيا در اين راستا برنامهريزي مدوني انجام شده و چقدر هدفگذاري شده است؟
براي اين سوال نميتوان جواب کاملي داد. چون برنامههاي آتي را مسوولان فعلي اجرا ميکنند و ميدانيد که پس از اتفاقاتي که براي تغيير اساسنامه و به تبع آن اعضاي هيات امنا افتاد و اختيارات هيات موسس و هيات امنا به شدت تغيير کرد و تضعيف شد، طبيعتاً نظارت آقاي هاشمي بر دانشگاه آزاد نسبت به 30 سال گذشته آن متفاوت شده است و عملاً ايشان مثل سابق در جريان امور دانشگاه نيستند. به همين دليل ايشان نسبت به آينده دانشگاه آزاد احساس نگراني ميکنند. بر اساس آنچه قبلاً در برنامه پنجساله و افق 1400 دانشگاه در هيات موسس تصويب شده است و انشاءالله تغيير نخواهد کرد، بايد گفت آينده کاري دانشگاه روشن است که در راستاي قرارگيري در جايگاه دانشگاههاي برتر و با ماموريت کارآفريني، همراه با اهداف چشمانداز ايران 1404 با استخدام و جذب حدود 100 هزار عضو هيات علمي و راهاندازي مراکز تحقيقاتي، رشد و پارک علم و فناوري در مناطق دانشگاهي، در زمره يکي از بهترين دانشگاههاي جهان قرار خواهد گرفت.
به نقش آيتالله هاشمي اشاره کرديد. ايشان در تاسيس دانشگاه چقدر تاثير داشتند و چه دغدغهاي از سوي ايشان موجب شد تا دانشگاه آزاد تاسيس شود.
ميدانيد که روز 31 ارديبهشتماه سال 1361 آيتالله هاشميرفسنجاني در خطبه نماز جمعه تهران براي اولين بار از طرحي به نام دانشگاه آزاد اسلامي سخن گفت. در حقيقت سخنان ايشان، نتايج رايزنيهايي بود که او و دکتر جاسبي براي راهاندازي دانشگاه آزاد اسلامي انجام داده بودند. بعدها آقاي هاشميرفسنجاني، اساسنامه اين دانشگاه و طرح آن را خدمت حضرت امام رضوانالله تعالي عرض کردند و حضرت امام با تاييد و کمک 10 ميليونريالي خود، پايه اوليه و اصلي اين دانشگاه را پيريزي کردند. بزرگترين حمايتي که همواره اين دانشگاه داشته، اين است که شروع کارش چه از نظر مادي و چه از نظر معنوي با دست مبارک امام (ره) بوده است. در آذرماه همان سال اساسنامه دانشگاه نوشته شد که بر اساس آن دانشگاه موسسه عامالمنفعهاي معرفي شد که همه هزينههاي آن صرف امور مربوط به دانشگاه ميشود. سه ماه بعد، روز چهارم اسفندماه سال 1361 در گوشهاي از روزنامه رسمي ايران آگهي به چشم ميخورد که موجوديت دانشگاه آزاد اسلامي را اعلام ميداشت. اما براي اين سوال شما لازم ميدانم سابقهاي از دانشگاه در ايران بگويم تا مشخص شود که چرا آقاي هاشمي پيشنهاد دانشگاه آزاد را به امام دادند. آموزش عالي در ايران به فرم نوين و آکادميک سابقه يکصد ساله دارد. «وزارت علوم» ايران نخستين بار در سال 1334 هجري شمسي تاسيس شد، اما تاريخ آموزش عالي در دوره نوين با تاسيس دارالفنون آغاز ميشود. طولي نکشيد که مدارس و موسسات برجسته آموزش عالي ديگر نيز همراه دارالفنون مشغول به کار شدند. دانشگاه تهران در 1313 به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد که با ادغام دارالفنون، و مدارس علمي و چند مرکز آموزش عالي ديگر در جنوب پارک لاله فعلي تهران داير شد.
در سال 1328 خورشيدي، قانون تاسيس دانشگاه در شهرستانها با اولويت دانشکدههاي پزشکي و کشاورزي تاسيس شد. پس از جنگ جهاني دوم، رفتهرفته تصميم به تغيير الگوي موسسات آموزش عالي ايران از سيستم دانشگاهي فرانسه به سيستمهاي آمريکايي گرفتند. کمکم چند دانشگاه مانند دانشگاه صنعتي شريف، دانشگاه صنعتي اصفهان، دانشگاه فردوسي مشهد، دانشگاه بوعلي سينا در همدان و دانشگاه گيلان تاسيس شدند.
پيش از شروع انقلاب فرهنگي در سيستم آموزش عالي ايران 26 دانشگاه، 50 دانشسرا و 168 موسسه ديگر آموزشي وجود داشت که در اين موسسات آموزش عالي که به صورت دولتي و خصوصي اداره ميشدند، در مجموع حدود 180 هزار دانشجو مشغول به تحصيل بودند.
در بحبوحه پيروزي انقلاب اسلامي، فعاليت تحصيلي در دانشگاهها، همچون مدارس، ادارات و کارخانهها تعطيل شده بود و گروههاي مختلف سياسي با استقرار دفتري در دانشگاهها، فعاليت سياسي ميکردند.
پس از سال تحصيلي 1358-1357 بحثها و خبرهايي پيرامون تعطيل شدن دانشگاهها و شرکت دانشجويان در جهاد سازندگي به گوش ميرسيد. در هر صورت، وجود مسائل و معضلات مذکور در دانشگاهها و تلاش کارگزاران براي رفع آنها، نشان از لزوم دگرگوني و تغييراتي اساسي در دانشگاهها داشت که به مرور ايام بايد به انجام ميرسيد.
در همان سالها، مسوولان عاليرتبه دولتي و دانشگاهي در حضور رهبر انقلاب به بررسي مسائل دانشگاه پرداختند و بر لزوم ايجاد محيطي امن و آرام در دانشگاهها تاکيد کردند.
در طول مدتي که مساله تغيير بنيادي دانشگاهها سر زبانها بود، نظرات متفاوتي درباره اصلاح موسسات آموزش عالي در محافل گوناگون فکري ابراز ميشد. در اين ميان، برداشت بسياري از افراد از صحبتهاي امام مبني بر اسلامي کردن دانشگاهها اين بود که ايشان تمام علوم را به دو قسمت اسلامي و غيراسلامي تقسيم کردهاند و اينکه در دانشگاهها علم فقه، تفسير و اصول بايد جانشين علوم ديگر شود.
در حالي که به نظر ميآيد منظور ايشان از ايجاد دانشگاه اسلامي، رهانيدن اين مراکز از وابستگي به استعمار بوده که 50 سال بر کشور سايه گسترده و بهره چنداني براي ملت و کشور نداشته است. از نظر ايشان، چون جوانان دانشآموخته، فاقد اخلاق اسلامي بوده و دانشگاه را به ميدان جنگ تبليغاتي تبديل کرده بودند، دانشگاهها بايد تغيير بنيادي ميکرد. با توجه به اين مقدمه طولاني شما به کار آقاي هاشمي در پيشنهاد تاسيس دانشگاه آزاد فکر کنيد که هم نقش و هم دغدغه ايشان در اين مطالب نهفته است. نقش ايشان در پيشنهاد به امام به عنوان نقش موسس و دغدغه ايشان تحصيلات تکميلي جوانان ايراني و عدم مهاجرت آنان به خارج از کشور و ارتقاي کيفي امور بود که هنوز هم اين دغدغه را دارند، چون در سالهاي اخير شاهديم که آن موج منفي دوباره به راه افتاده است.
بسياري از منتقدان بر اين باورند که سطح علمي دانشگاه آزاد چندان قابل قبول نيست. اين مساله را قبول داريد يا اينکه بر اين باوريد که دانشگاه آزاد در برخي از واحدهاي بزرگ با دانشگاه دولتي برابري ميکند.
ارزيابي سطح علمي فعاليتهاي دانشگاهي با توجه به دوره عمر آن، ماموريتها، اهداف، امکانات و ... و روند رشد آن منصفانه و عقلاني است؛ لذا نميتوان دانشگاه آزاد به عنوان دانشگاه غيردولتي را با دانشگاه دولتي از يک طرف و اين دانشگاهها را با دانشگاههاي معتبر و سطح اول دنيا مقايسه کرد. دانشگاه آزاد در سه دهه فعاليت خود با راهبردهاي تعريف شده توانست از روند علمي قابل قبول برخوردار شود از جمله نرخ رشد توليد علم اين دانشگاه منتهي به سال ميلادي 2011 که آغاز آن به سال 2006 برميگردد، که توانست پيشراني توليد علم کشور را با نرخ رشد حدود 60 درصد بر عهده داشته و منجر به ارتقاي جايگاه کشور در عرصه جهاني شود. مصداق ديگر سطح علمي اين دانشگاه اقبال استادان برجسته کشور جهت همکاري با اين دانشگاه به صورت حقالتدريس، نيمهوقت و تماموقت است. علاوه بر اين موارد ميتوان به افزايش سهم پذيرفتهشدگان فارغالتحصيلان اين دانشگاه در دانشگاههاي معتبر داخلي و بينالمللي نيز اشاره کرد. اشاره به اين نمونه که واحدهاي جامع دانشگاه آزاد نظير واحد علوم و تحقيقات با کسب رتبه چهارم يا پنجم توليد علم در کشور و داشتن تنها مجله ISI معتبر با IF بالاي چهار از بسياري از دانشگاههاي دولتي با عمر بيش از 50 سال پيشي گرفت ميتواند اين واقعيت را آشکار کند که سطح علمي اين دانشگاه اگر از دانشگاههاي دولتي مادر، بالاتر نباشد قطعاً پايينتر نيست که حفظ و پايداري اين جايگاه اهميت و ضرورت دارد که به نظر ميرسد در تيم مديريتي جديد دانشگاه به فراموشي سپرده شده است.
منتقدان بر اين باورند که دانشگاه آزاد به بحران مدرکگرايي دامن زده است. در اين مورد چه ارزيابي داريد.
نقش و تاثير دانشگاه آزاد در دامن زدن به بحران مدرکگرايي با چه معياري ارزيابي ميشود. اگر افزايش پذيرش دانشجو در اين دانشگاه نشانه مدرکگرايي است، اين موضوع در دانشگاههاي نسل سوم کشور نظير پيام نور و علمي کاربردي با توجه به نسبت هيات علمي، هرم هيات علمي، زيرساختهاي آموزشي و پژوهشي و ... با توجه به امکانات دولتي گسترده در اختيار آن، مصداق بيشتر و در بحران مدرکگرايي نقش موثرتري داشته است. توجه به فرآيند شکلگيري هر نهاد آموزشي و رشد تدريجي آن و اصالت مدرک فارغالتحصيلان دانشگاه آزاد اسلامي که قابل ارزشيابي در کشور و بسياري از دانشگاههاي معتبر دنيا براي ادامه تحصيل است و جذب آنها در واگذاري شغل، با توجه به ماموريتهاي آموزشي و پژوهشي آن، ميتواند شاخص مناسبي براي سنجش نقش اين دانشگاه در دامن زدن به بحران مدرکگرايي باشد. اگر منصفانه قضاوت کنيم به نتيجهاي غير از آنچه در اذهان به نظر ميرسد غيرمنطقي است، دست مييابيم.