خبرگزاری آریا- در مدت چند سال شبکه های خبری و سرگرمی تلویزیونی عربی، فارسی، اردو و ... مانند قارچ پدید آمد که تامین مالی اکثر آنها به صورت مستقیم یا با واسطه توسط عربستان سعودی، امارات و ... انجام شد.
به گزارش آریا، با تامل در وضعیت امروز منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا می توان دریافت كه این منطقه که روزی بنیانگذار تمدن های متعدد بود، به چه روزی افتاده است. چگونه موج تروریسم داعش و القاعده در كشورهایی مانند، لیبی، عراق، سومالی و سوریه پدید آمد و چه بر سر مردم این منطقه آوردند. بی شک این روند بدون کمک و حمایت دولت های غربی به ویژه امریکا امکان پذیر نبود؛ اما آنها به جای حمله مستقیم نظامی از روش کارامدتر و کم هزینه تری استفاده کردند؛ قوه شناخت مردم کشورها را هدف گرفتند و برای این کار بیشترین بهره را از رسانه های فراملی بردند.
در مدت چند سال شبکه های خبری و سرگرمی تلویزیونی عربی، فارسی، اردو و ... مانند قارچ پدید آمد که تامین مالی اکثر آنها به صورت مستقیم با با واسطه توسط عربستان سعودی، امارات و ... انجام شد. دفتر این شبکه ها در انگلیس، امارات، لبنان و ترکیه قرار دارد؛ اما بیشتر از همه در کشورهای سوریه و عراق تمرکز داشتند. در بازه زمانی یک دهه، برنامه های گوناگونی تولید شد که ماهیت آنها تغییر قوه شناخت مردم منطقه بود.
کانال های ماهواره ای متعدد راه اندازی شد و تولیدات متعدد آنها به فكر و قوه شناخت مردم منطقه یورش بُرد. سپس بازنشر آنها از طریق فضای مجازی رخ داد که چنان فکر مردم را درگیر کرد که زمینه ازهم گیسختگی در سوریه، لیبی، عراق و ... فراهم شود. فیسبوک، توئیتر، گوگل پلاس و سایر پلتفرم های فضای مجازی بستری را فراهم کردند تا تفرقه و درگیری های لفظی سپس فیزیكی، آنگاه نظامی میان مردم به صورت دائم بازتولید شود. واگرایی به مانند یك میكروب در همه شهرها و روستا ها تسری می یافت. راهكاری هم برای رفع آن متصور نبود.
سوال هایی كه پرسیده نشد
در آن زمان كمتر كسی می پرسید كه چرا امیرنشین های حاشیه خلیج فارس كه حتی یك انتخابات برگزار نكرده اند، به ناگهان خواستار تحقق دموكراسی در كشورهای دیگر شده اند؟ یا انگلیس كه سابقه چند صد سال استعمار را افتخار خود می داند، چرا نگران آزادی مردم منطقه است؟ چرا ملكه انگلیس برای تشیع دلسوزی می كرد و هزینه تاسیس ده ها رسانه و حتی تلویزیون های ماهواره ای را برای فریب خوردگان تشیع انگلیسی فراهم كرده بود؟
انگلیس و امریكا هم از طریق دولت های سعودی و امارات، هم از طریق رسانه های فراملی خود به زبان عربی مانند بی بی سی عربی، هم از طریق كانال های شیعه انگلیسی، جم تی وی و ... این فرایند را مدیریت می كردند. از طرف دیگر حتی داعش بیش از آنكه بر سلاح تمركز داشته باشد، بر رسانه های كه به دست آورده بود، تكیه داشت.
نتیجه همه این موارد به پیدایش گروه های داعش و الزرقاوی در عراق همچنین النصره و جیش الاسلام در سوریه و موارد مشابه در سایر کشورهای دیگر مسلمان منجر شد. جنگ داخلی در سوریه، لیبی، کودتا در مصر، ترکیه و سودان، اشغال یمن توسط دولت های سعودی و امارات، سرکوب نهضت مسالمت آمیز مردم بحرین و ... محصول این سیاست کاشت تفرقه و فتنه انگیزی بود که در طرحی موسوم به خاورمیانه جدید انجام شد. ملت های مسلمان و عرب به جای مشكلات اصلی به جان یكدیگر افتادند و رسانه های فراملی بر شدت این آتش می افزودند. از همه زشت تر اینكه دولت سعودی اشغال یمن را برای حمایت از مكه و مدینه توجیه می كرد و كشتار مردم آن كشور را گامی در دفاع از امت اسلامی می نمایاند.
دسیسه ای كه قبلا در یوگسلاوی سابق موفق عمل كرده بود، در مدت یك دهه توانست منطقه ای را درگیر كند. در عراق یا سوریه هر كسی با همسایه اش می جنگید. گویی ناگهان مردم بایكدیگر دشمن شده بودند. این نتیجه دگرگونی قوه شناخت در میان مردم است.
فتنه رسانه ای زهری در كام مردم منطقه بود كه پادزهر آن نیز نیازمند فعالیت رسانه ای است. تنها رادیو و تلویزیون های برون مرزی ایران بودند كه به جای فتنه های طائفه ای برای اتحاد میان مسلمانان تلاش كردند. العالم به عنوان اولین تلویزیون برون مرزی عرب زبان ایران زمانی راه اندازی شد كه امریكایی ها در بغداد سال 2003 رژه می رفتند و العالم سوریه در میانه جنگ داخلی آن كشور تاسیس شد. بنابراین فرصت كافی نداشتند اما همان صدای اندك هم برای افشای توطئه موفق عمل كرد.
آگاهی بخشی و صدای دعوت به اتحاد موجب شد فتنه های عراق و سوریه فروكش كند.تنها در رادیو و تلویزیون های برون مرزی ایران تاكید می شد كه شیعه و سنی دشمن نیستند بلكه تفاوت های قومی، طائفه ای می تواند زمینه اتحاد بیشتر ملت ها باشد؛ به ویژه آن كه دشمنی مشترك موسوم به اسرائیل در كمین همه هست.
با هر دشواری كه بود فتنه های داعش و النصره در سوریه و عراق فروكش كرد؛ اما درس های بسیار مهم برای همیشه در تاریخ منطقه ما ثبت كرد:
نكته اول اینكه تقویت قدرت نرم كه از طریق رسانه های برون مرزی میسر می شود به مراتب بهتر، آسان تر و ارزان تر از سایر روش های بازدارنده است.
نكته دوم به تفاوت قدرت سخت و نرم بازمی گردد. برخلاف توان نظامی كه فقط در زمان نیاز باید وارد عرصه شود، در قدرت نرم باید همیشه در میدان بود و هر روز بر فعالیت و تبیین و اقناع ملت های پیرامون كشور خود افزود. این درسی بزرگ، از یك دهه درگیری در فتنه ای است كه غرب بر سر منطقه ما آورد.
پس هر سال باید برای تقویت بیشتر محتوایی، مالی و تجهیزاتی شبكه های برون مرزی تلاش كرد و برنامه ریزی داشت. طبعا هر بودجه ای كه در این مسیر هزینه می شود، از خسارت ها و بودجه های كلان نظامی آینده پیشگیری می كند.
یك گام به پیش هم می توان برداشت: از همین رسانه های موجود كه كارایی خود را در خنثی سازی فتنه ها نشان داده اند، می توان استفاده كرد تا زمینه همگرایی میان ملت ها و كشورهای منطقه فراهم شود. اگر رسانه های برون مرزی ما همچون العالم، پرس تی وی، سحر، الکوثر و ... تقویت شوند، می توان افقی طلایی را برای همگرایی اقتصادی میان كشورهای محور مقاومت در مرحله اول و سپس پیوستن سایر كشورها منطقه در مراحل بعدی متصور بود. ویرانی بیشتر كشورها و تحت تحریم بودن ملت های دیگر، قوه محركه خوبی برای نزدیك شدن آنها و نوعی همگرایی اقتصادی منطقه است که بذر آن را ابتدا باید با استفاده از ابزار رسانه كاشت و آبیاری كرد.
اروپایی كه روزی جنگ های جهانی را تولید می كند، از طریق رسانه به یك اتحاد میان آلمان و فرانسه رسید و به دیگر همسایگان تعمیم داد و ساخت اتحادیه اروپا را برداشت كرد.
محمد پارسا نجفی