خبرگزاری آریا-نوشتار حاضر از سوی تحریریه آریا با هدف انتقال پیامی روشن به رییس جمهور محترم نگاشته شده تا شاید در جهت گره گشایی از رابطه دولت و ملت ؛توده های پر دغدغه نیز بهرهمند گردند .
سخنی با رییس جمهور محترم سید ابراهیم رییسی
پیش از آن که دیر شود؛ کاری کنید
1.دولت سید ابراهیم رییسی به عنوان سیزدهمین دولت جمهوری اسلامی درسال 1400 با رای مردم بر سر کار آمد و همان گونه که مستمرا برآن تاکید شده است؛این دولت و هر دولتی پس از شروع به کار،نه دولت هواداران و رای دهندگان بلکه دولت جمهوری اسلامی و همه شهروندان آن با هر گرایش و باوری است.
2. چنانچه این واقعیت را بپذیریم که مسئولیت مدیریت اجرایی امور شهروندان و ایرانیان،دولت جمهوری اسلامی است و توانمندی آن در مدیریت امور به بهبود زندگی شهروندان ایرانی و ناتوانی و ضعف آن موجب زیست دشوار شهروندان می شود؛عقلا باید بپذیریم که اگر دولت موفق باشد همگان از آن بهرهمند شده و عزت مردم و نظام را به دنبال دارد و برعکس ناتوانی یا ایجاد مانع در برابر موفقیت دولت،به واقع ایجاد مانع در برابر زیست بهینه و شادکامی مردم در زندگی روزانه اشان است.
3. تردیدی نیست که هر دولتی در انجام بعضی از تکالیف خود موفق و در بعضی تکالیف نیز احتمالا ناموفق است.کارنامه نهایی عملکرد هر دولتی هم بر پایه همین فرمول ساده و ارزیابی میزان موفقیت در تحقق برنامه ها صادر شده و در نزد مردم و نهایتا تاریخ موفق یا ناموفق شناخته می شود.کارنامه هیچ دولتی در جامعه ما در زمان حاکمیت آن دولت صادر نمی شود و معمولا پس از گذشت سالی از روی کار آمدن دولت جدید، مردم ،دولت پیشین را از طریق مقایسه با شرایط جدید قضاوت خواهند کرد؛البته رویگردانی از دولت حاکم و میزان رای در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری هم شاخصی برای ارزیابی است.
4.دولت های هوشمند میدانند که علاوه برانجام درست وظایف خود؛در فضای رقابت شدید سیاسی بهویژه در محیطی که رسانه های مجازی خوشبختانه امکان سلطه یک طرفه رسانه ای دولت را از بین برده اند؛سیاستگزاری درست در ارائه مناسب کارکرد دولت، قادر است در شکل گیری تصویر مناسب از آن دولت در ذهن شهروندان یاری رساند.چه بسا اقدامات خوب دولت ها که بدلیل ضعف سیاستگزاری رسانه ای دولت مذکور اساسا دیده نشده و یا رقبا حتی اقدامات درست را با استفاده از این ضعف؛نادرست می نمایانند.ساده انگارانه ترین تصور آنست که نقش رسانه ها در تصویر سازی را نادیده یا کم وزن بیانگاریم.
5.دولت رییسی فارغ از هر گرایشی که شهروندان داشته باشند؛مدعی است که قصد دارد با فعالیت و جوانگرایی و رویکرد مردمی، گره از کار خلق بگشاید و زیستی شایسته برای شهروندان به ارمغان بیاورد.این طبعا خواست همه دولت ها بوده است.خردمندانه است که بپذیریم موفقیت این دولت، زندگی را برای همه ما راحت تر یا دشواری ها را کمتر و ناکامی آن زندگی را دشوار تر خواهد کرد.سیاستگزاری رسانه ای اما در موفقیت یا عدم موفقیت نقش غیرقابل انکاری دارد.اما جایگاه سیاستگزاری و راهبرد درست رسانه ای در این میان کجاست؟
6. شناخت درست از نقش رسانه ها و درک مناسب از کارکرد آگاهی بخش آن ها و نیز راهبرد نویسی و برنامه ریزی برای ایجاد ارتباط و مدیریت جریان اطلاع رسانی از طریق تعامل با رسانه ها؛ قادر است افکار عمومی را در جهت تسهیل اجرای برنامه های دولت همراه و با واقعیت های اجرایی همسو نماید.از سوی دیگر،ناتوانی در این راستا عملا دولت را گرفتار تله نارضایتی مستمر افکار عمومی نموده و سادهترین و معقول ترین برنامه ها را در ناهمواری های پذیرش مردمی، که محصول تصویر منفی ایجاد شده از نیات و عملکرد دولت است؛ ولو خلاف واقع پیشاپیش محکوم به شکست نماید.
7.اکنون جای بیان صریح این واقعیت است که توجهی ولو گذرا به آن چه که در فضای افکار عمومی کشور درمقایسه میان بازه روی کار آمدن دولت رییسی و با گذشت کمتر از یک سال از عملکرد آن رخ داده است؛نشان از افول سریع محبوبیت به شکلی فزاینده و غیر طبیعی دارد.بی گمان جریانات مخالف داخل و خارج در ایجاد فضای منفی بی تاثیر نیستند اما نادیده انگاشتن ضعف های راهبرد رسانه ای و حتی فقدان آن(آن گونه که بعضی از کارشناسان برآنند) در این افول غیر طبیعی بی تاثیر نیست.موفقیت دولت رییسی در اموری چون واکسیناسیون کاملا در مقایسه با عملکرد پیشین آشکار و محسوس است اما همین فقدان یا ضعف سیاستگزاری رسانه ای حتی اجازه نداده است دولت رییسی از مزایای این موفقیت بهره برده و برای خویش اعتباراجتماعی بیاندوزد. به همین دلیل در سایر موارد، نظیر فعالیت های شخص رییسی در ارتباطات اجتماعی و سفرهای استانی ،نیز عملا برخلاف انتظار نتوانسته است ارزش افزایی اعتبار اجتماعی را موجب شود.
8.حال جای پاسخ به این پرسش است که کدامین دستگاه موظف است وظیفه مذکور را پوشش داده و تسهیل گر اجرای برنامه های دولت باشد؟ در این که نهادها و بخش های مختلفی در نهاد ریاست جمهوری و دولت در شرح وظایفشان رابطه با رسانه ها گنجانده شده است اما به واقع این وظیفه بر دوش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
در بند 27 قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به صراحت این تکلیف تحت وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ذکر شده است.
«برنامهریزی فرهنگی و تبلیغی در جهت همکاری بیشتر مردم با دولت و بررسی پیرامون اثرات برنامهها و فعالیتهای دولت در افکار عمومی وارائه آن به هیأت وزیران.»
و درون دستگاه اجرایی وزارت ارشاد نیز بر حسب تصریح شرح وظایف آن هم در دوبند؛ این تکلیف بر دوش معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
در بندی از شرح وظایف معاونت مطبوعاتی آمده است:
«سیاست گذاری و تدوین ضوابط و هدایت نحوه گردآوری، پردازش و انتشار اطلاعات مربوط به پیشرفت برنامه ها و فعالیت های دستگاههای دولتی، نهادها و موسسات عمومی» که طبعا به مدیریت داده های دولتی برای انتقال به افکار عمومی می پردازد و در بندی دیگرآمده است:
« سیاست گذاری در زمینه بررسی اثرات برنامه ها و فعالیت های دولت در افکار عمومی و فرهنگ سازی به منظور همکاری بیشتر مردم با دولت»
که به روشنی همان تکلیفی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر دوش دارد.
9.در این شکی نیست که آنچه در فضای عمومی و رسانه ای له یا علیه دولت رییسی می گذرد؛محصول دیالکتیک توانایی رقبای رییسی و دولت او و توانمندی یا ضعف نهادهای مرتبط با تکلیف ایجاد رابطه رسانه ای و اطلاع رسانی با توده های مردم در دولت است. نگاهی گذرا بر وقایع و جریانات رسانه ای کشور که افکار عمومی راشکل می دهد متأسفانه ما را به این واقعیت می رساند که این تکلیف یا مغفول واقع شده یا به درستی به انجام نمی رسد.
10. در پایان؛ دو نکته شایان ذکر است:نخست آن که آینده هر انسانی و هرطبعا هر دولتی محصول انتخاب های خود اوست. انتخاب نادرست، راهبردها و سیاستگزاری های غلط و اجرای ضعیف یا عدم اجرا برنامه های درست و نادیده انگاشتن واقعیت ها و اتکاء به بخت و اقبال خردمندانه نیست.راهبرد بی برنامه فقط آرزوست و بس که امکان تحقق نداشته و در پایان هزینه و حسرت می زاید.دوم آن که علم و دانش در کنار تجربه ابزار واقعی موفقیت است. مدیریت افکار عمومی دانشی است بس پیچیده که در جامعه ایرانی متأسفانه از ارج مناسب برخوردار نشده است؛البته بخش خصوصی اخیرا قدردان آن بوده و بهره ها گرفته اند اما دولتیان هنوز درک درستی از آن ندارند. دولت رییسی از برای مصلحت خلق و در همان حال شاید مصلحت خود باید نکات مذکور را جدی بگیرد والا حسرت و سر انگشتان گزیدن پس از افتادن از چشم مردمان حاصلی نخواهد داشت.در این صورت شوربختانه خسارت آن را هم دولت و هم مردم خواهند پرداخت.